صمد
رویا
ها را پرچم
کردیم و
دویدیم
در
کوچه های تنگ
پر تاب و تب
شایعه
حرف
ها را
به
باد دادیم و
با درخت ها
پیوند خوردیم
دشنه
های کند زنگار
بسته
عصب
ها را دریدند
شاعران
شعرهاشان را
خاک کردند و
گفتند:
این
اتفاق ساده ای
نیست که هر
روز کنار گوش
شاهدش باشیم
عاقبت
تعقیب در کوچه
های بن بست
درگیریست
ما
نیز می دانیم
که
این شب پر
ستاره و پرواز
ماه
اتفاق
ساده ای نیست
که
چشم به خواب
دهیم و
مسیر
رویاها را
گرده
به گرده
دندان
به هم بفشاریم
و
مچاله
شویم بی عشق
در
بستر سرد
تنهایی
که
روز
بی
بالا امدن
خورشید
خود
نیز تماشایی
است
و
شهیدان و
عاصیان
شعر
پر نقطه چین
کتابهای
ممنوع بر رف
چیده ی
شیفتگان
تاریخ اند
فصل
اگر فصل
شاعران باشد.